توضیحات
چهار میثاق چطور نوشته شد؟
کتاب چهار میثاق (The Four Agreements)، با عنوان فرعی « کتاب خرد سرخ پوستان تولتک» نوشتهی دون میگوئل روئیز آموزههای توتلکها را سالها پس از حضورشان روی زمین بازگویی میکند. تاریخشناسان تولتکها را دستهای از انسانها میدانند که میلیونها سال پیش در جنوب مکزیک زندگی میکردهاند. اما دون میگوئل روئیز، نویسندهکتاب در مقدمهی کتاب توضیح میدهد که تولتکها در واقع دستهای از هنرمندان و دانشمندان بودهاند که برای کشف و حفظ معرفت معنوی و آیینهای باستانی کنارهم جمع شدند و نسبت خاصی با یکدیگر نداشتند.
تولتکها به دو دستهی شاگرد و استاد تقسیم میشدند و بومیان دیگر محل زیستن آنها را «جایی که انسان به خدا تبدیل میشود» مینامیدند. با حمله اروپاییان به آمریکای شمالی و مرکزی، استادان تولتک مجبور شدند برای حفظ خرد باستانی خود از آموزش و انتشار دانش بپرهیزند.
کمتر از پنجاه سال پیش یکی از نوادگان تولتکها، دون میگوئل روئیز، این نیاز را احساس کرد تا برای به آرامش رسیدن بشر، آموزههای نیاکانش را در اختیار مردم بگذارد. نتیجهی این تصمیم او نوشتن کتاب پرفروش چهار میثاق بود که بیشتر از ده سال در فهرست پرفروشترین کتابهای دنیا قرار گرفت.
نویسنده چهار میثاق؛ آخرین نواده تولتکها
دون میگوئل روئیز یکی از نوادگان تولتکهاست که اصل و نسبش شمنزاده، شغلش جراح و عشقش نویسندگی و آموزگاری است. او اکنون ۶۶ سال دارد و بیش از ۳۰ سال است که به عنوان استاد معنوی، با کتابها و آموزههایش زندگی انسانهای زیادی را تغییر داده است. روئیز به دلیل نگاه عمیقش به حقیقت وجودی انسان، کلام تاثیرگذاری دارد. کلامی که خواننده را مسحور خود میکند.
دون میگوئل روئیزِ جراح بعد از تکمیل تحصیلاتش چند سالی به عنوان جراح فعالیت میکرد اما تصادفی مخرب و مرگبار باعث شد که روئیز از جراحی دست بکشد و چند سالی را کنار مادرش بماند تا یادگیری آموزههای سنتی و معنوی تولتکها را کامل کند. او سپس شاگرد یکی از شمنهای بزرگ صحرای مکزیک شد و در این دوران بود که پدربزرگش از طریق رویا به او نکاتی را میآموخت. با اینکه از آموزههای قوم تولتک اثر مکتوبی باقی نمانده است، اما دون میگوئل روئیز سعی کرده است در کتابهایش با ترکیب آموزههای پزشکی و معنوی روشی کارآمد برای رسیدن به رهایی به سبک تولتکها ارائه دهد.
دون میگوئل روئیز تا سال ۲۰۱۸، ده کتاب درباره حقیقت و خرد انسان نوشته است. کتابهایی که تصورات انسان به جهان درون و بیرونش را تغییر میدهند. مشهورترین کتابهای او چهار میثاق، « استادی در عشق» و « میثاق پنجم» هستند که کتاب میثاق پنجم در ادامهی کتاب چهار میثاق نوشته شده است.
در بخشی از چهار میثاق میخوانیم:
«هر آنچه اکنون در این لحظه میبینید و میشنوید، چیزی جز یک رویا نیست. شما در این لحظه دارید رویا میبینید. شما در بیداری دارید رویا میبینید.»
کلام تنها یک نشانه یا یک نماد مکتوب نیست. کلام یک نیروست. اقتداری است که برای بیان و ارتباط برقرار کردن، اندیشیدن، و نهایتا برای آفرینش رویدادهای زندگی خود در اختیار دارید. شما میتوانید سخن بگویید. کدام حیوان دیگری در روی سیاره میتواند سخن بگوید؟ کلام قدرتمندترین ابزاری است که به عنوان موجودی بشری در اختیار دارید، و این ابزاری جادویی است. اما مانند شمشیری دو لبه، کلام شما میتواند زیباترین رویاها را بیافریند و یا همهچیز را در اطراف شما نابود سازد. یک لبه آن استفاده نادرست از کلام است، که دوزخی واقعی میسازد. لبه دیگر آن بی عیب و نفص بودن کلام است، معصوم بودن آن است، که فقط زیبایی، عشق و بهشت زمینی را میآفریند. کلام بسته با این که چگونه مورد استفاده قرار گیرد، ممکن است شما را آزاد سازد و یا شما را از آنچه اکنون هستید بیشتر دربند کند. همه افسونی که شما در اختیار دارید، مبتنی بر کلام است. کلام شما افسون خاص است و استفاده غلط از آن جادوی سیاه.
در هر شرایطی بیشترین تلاشتان را بکنید، نه بیشتر و نه کمتر. اما به خاطر داشته باشید که بیشترین تلاش شما همواره یکسان نیست. همهچیز زنده است و دائما در حال تغییر، پس گاهی اوقات بیشترین تلاش شما از کیفیتی عالی برخوردار است و گاهی اوقات به اندازه کافی خوب نیست. وقتی صبح سرحال و پرانرژی از خواب بیدار میشوید، بیشترین تلاشتان بهتر از زمانی است که شب است و خسته هستید. بیشترین تلاش شما وقتی سالم هستید به نسبت وقتی بیمار هستید یا زمانی که هوشیار هستید نسبت به وقتی که گیج هستید متفاوت است. بیشترین تلاش شما بستگی به این دارد که خوشحال هستید یا ناراحت یا خشمگین یا حسود.
مشکل بیشتر افراد این است که مهار عواطف خویش را از دست میدهند. آنگاه عواطف هستند که رفتارهای انسان را در اختیار دارند، و نه برعکس. وقتی اختیار از دستمان خارج میشود، چیزهایی میگوییم که نباید بگوییم و کارهایی میکنیم که نباید بکنیم. به همین دلیل اهمیت زیادی دارد که با کلام خویش گناه نکنیم و تبدیل به جنگجویی معنوی شویم. ما باید بیاموزیم که عواطف خویش را مهار کنیم تا از این راه توان کافی برای تغییر میثاقهای مبتنی بر ترس به دست آوریم، از دوزخ بگریزیم و بهشت شخصی خویشتن را بیافرینیم.