توضیحات
درباره جوئل اوستین
پدر جول که یک کشیش بود، او را تشویق می کرد تا در کلیسا سخنرانی کند اما او نمی پذیرفت و علاقه ای نداشت. کلیسایی که بزرگترین کلیسای پروتستان (شاخه ای از مسیحیت) و در شهر هیوستون آمریکا واقع است.
در نهایت جوئل اوستین در سال ۱۹۹۹ پس از فوت پدرش کار پدرش را ادامه داد و به جای پدرش کشیش ارشد کلیسای لیکوود شد. او هیچ وقت تصورش را هم نمی کرد که راه پدرش را ادامه دهد.
جوئل اوستین کشیش، نویسنده، روانشناس انگیزشی و سخنران می باشد که هر هفته یکشنبه ها در این کلیسا جلوی ۱۶ هزار نفر به مدت تقریبا ۳۰ دقیقه سخنرانی می کند.
سخنرانی های هفتگی او توسط بیشتر از ۷ میلیون بیننده در هفته و بیشتر از ۲۰ میلیون نفر در ماه در بیش از ۱۰۰ کشور دیده یا شنیده می شود.
او نویسنده کتاب های زیادی می باشد که هفت تا از این کتاب ها جزو کتاب های پرفروش نیویورک تایمز به شمار می آیند.
مخاطبان جوئل اوستین به او لقب «کشیش خنده رو» را دادند و سخنرانی هایش را با تکنیک های فن بیان با جذابیت به خصوصی همراه می کند طوری که وقتی پای صحبت های او می نشینید گذشت زمان را احساس نمی کنید.
خلاصه ای از کتاب
بیماری مرا خواهد کشت.
بازار خراب است.
نمی توانم شرایط را درست کنم.
فصل سرماخوردگی است قطعاً بیمار خواهم شد.
آنها نمیدانند با گفتن این صحبتها در حال رقم زدن آینده شان هستند. کلیه کامیابی شما در کلام است کلامی را بگویید که در جهت زندگی ایده آل تان باشد. نمی توانید از شکست حرف بزنید و انتظار پیروزی داشته باشید. نمی توانید از کمبودهای تان صحبت کنید، انتظار فراوانی داشته باشید. هر چیزی که بگویید همان را به وجود می آورید. اگر می خواهید بدانید که ۵ سال دیگر چه وضعیتی خواهید داشت، گوش کنید که در مورد خود چه می گوید.
در این کتاب ۳۱ بخش در نظر گرفته شده است، که در نهایت یک ماه کامل را تشکیل میدهد با خواندن این بخشها و عمل با آن که گفته شده می توانید آینده خوبی را برای خودتان اختصاص دهید و سخنان مثبت الهام بخش و دلگرم کننده آن را بخوانید.
باور دارم اگه روزی یک بخش از آن را بخواهیم در مسیر رحمت خداوند قرار خواهید گرفت.
جملاتی از متن کتاب
-
زندگی بیشتر مردم پایینتر از شایستگیهای آنهاست، زیرا اشتباهات گذشته، ناامیدی ها و چگونگی بزرگ شدنشان دیدگاه آنها را تیره و تار کرده است. آنها احساس فرمانروایی نمی کنند، فکر می کنند که می توانند موفق شوند و به آرزوهای قلبی شان دست یابند. اما من باور دارم که همانطور که با ایمان با شما سخن می گویند، در درون تان تحولی روی خواهد داد. دانه های جدید ریشه می سازند، دژهایی که سالهاست شما را از زندگی عقب انداختند همین حالا در حال شکسته شدن هستند. شما باید برخیزید و بگویید: «من در جایگاه خودم نیستم، میدانم که هنوز فرصت حکمرانی من است. برای مدتی به مرخصی رفته بودم اما با بیانیهای که به دستم رسید، تصمیم گرفتم دوباره باز گردم. به سوی چیزی گام بر می دارم که خداوند من را به خاطرش خلق کرده است.»